ایلیاایلیا، تا این لحظه: 19 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

ایلیاجوون

خونه مامان جون

با ایلیا جونم بدون برنامه ریزی تصمیم گرفتیم بریم خونه مامان جون مصادف بود با تولد امام رضا حسابی شلوغ بود به هر حال ما رفتیم قرار بود زود بر گردیم چون خونواده بابا جون می خواستن بیان بریم تالش سفر اونا که بهم خورد ما موندگار شدیم تا بابا جون بیاد دنبالمون بهت حسابی خوش گذشت و کلی ارشا جون رو اذیت می کردی یا پاشو یا دستشو فشار می دادی یه تولد کوچولو با خاله ها برای بابا جون گرفتیم تو رستوران مینوسا  طرقبه غذاش خوب بود و شما مستقل برای خودت از میز اردور برداشتی و در نهایت هیچکدومو نخوردی یه شبم رفتیم دوین چون فضاش باز بود سردمون شد   رستوران مینوسا       اینم یه هدیه کوچک که پسرم برای ارشا جون برد  ...
9 مهر 1393

تولد

ایلیا جونم ماه شهریور دو بار با دوست مدرسه ات سینا قرار پارک گذاشتی و رفتیم تولد سینا سوم بود بعد از جابجایی کلاس شنات رفتیم تولدش رستوران پدر خوب تو سید خندان منم با شما دعوت بودم تولد بهت خوش گذشت وبچه ها حسابی شلوغ می کردن واقعا کنترل پسرا وقتی با هم می شن سخته من حسابی سردرد گرفتم تازه فهمیدم به خاطر بالا رفتن قیمت مدرسه یه سری از هم کلاسیات جاشونو عوض کردن به نظر خودت تولد تو خونه بهتره ...
9 مهر 1393

ازمون ریاضی

پسر عزیزم شنبه 18 مرداد ماه با معرفی خانه ریاضی توسط یک از دوستای بابا جون شما رو برای تعیین سطح بردم مسیرش به ما خیلی دوره بعد از ازمون 30 دقیقه که شما زودتر تموم کردی ازت خواستم برگه تو نشونم بدی ولی مخالفت کردی بعد از ازمون گفتن شما ثبت نام کنید بعدا مشخص می شه که مقد ماتی یا پیشرفته منم نمی خواستم مقدماتی ثبت نامت کنم اونا م کلی قصه بافتن که دوست داری با بچه های قویتر توی یه کلاس باشه من زیر بار نرفتم گفتن 1 ساعت منتظر باشین تا جواب تست و بدن بعد از اعلام 90 درصد زده بودی 2 تا غلط داشتی همه کسانی که توی اون اتاق بودن منتظر بودن شما چی کار کردی به خاطر اصرار من تو موسسه در ترم تابستون نفر اول شده بودی 700 نفر شرکت کننده داشته حسابی ذوق زد...
27 مرداد 1393

رفتن به ورزشگاه تختی

عزیزم  شما خیلی دوست داری فوتبال رو تو ورزشگاه ببینی بازی استقلال وپرسپولیس خیلی شلوغ می شه بابا جون شما رو نمی بره اما باهم تصمیم گرفتید برید بازی راه اهن نفت و ببینید بازی تو ورزشگاه تختی بود شما طرفدار استقلال بودی لباس فرهاد مجیدی رو داری ولی با باخت پارسال استقلال میگی من طرفدارش نیستم حالا طرفدار هیچ تیمی نیستی امروز برای رفتن به ورزشگاه بدون بهانه زبان وریاضی رو مرور کردیم چند تا سی دی که جدید گرفتی رو تو یه روز نگاه کردی و بعد فیلم هارو برای معلم زبانت می بری ...
17 مرداد 1393

سالگرد ازدواج

                                    عزیزم سالگرد ازدواج مامان وبابا 15 مرداد  من وشما تصمیم داشتیم بابا رو سوپرایز کنیم ولی بابا جون این کارو زودتر کرد با گرفتن کیک و....منو حسابی ذوق زده کرد   همسر مهربانم برای همسفر شدن با تو از تمام دلبستگی هایم گذشتم حال منم و یک بغل گل های عاشقی ....امیدوارم سال های سال با پسر گلمون ایلیا این روز رو جشن بگیریم ...
17 مرداد 1393

شنا

بعد از ترافیک خسته کننده مامانم صبح ساعت 9 صبح 13 مرداد بلیط داشتن و برگشتن مشهد ایلیا حسابی ناراحت بود و روز قبل کلی گریه کرد  حالش خوب نبود ومی گفت دارم بالا می ارم و بی حال بود امروز شنا داشت باهم رفتیم ولی حسابی غمگین بود منم به خاطرش حسابی ناراحت شدم ولی شنا حالشو بهتر کرد امروز رکورد شنا رو برای ماه اول اعلام کردن                   1،19،16      50 fr.                                 1,29,96        50 br.  رکوردات خوب نبودن ولی هنوز شروع کار ماه اولت بعد ...
13 مرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ایلیاجوون می باشد