خونه مامان جون
با ایلیا جونم بدون برنامه ریزی تصمیم گرفتیم بریم خونه مامان جون مصادف بود با تولد امام رضا حسابی شلوغ بود به هر حال ما رفتیم قرار بود زود بر گردیم چون خونواده بابا جون می خواستن بیان بریم تالش سفر اونا که بهم خورد ما موندگار شدیم تا بابا جون بیاد دنبالمون بهت حسابی خوش گذشت و کلی ارشا جون رو اذیت می کردی یا پاشو یا دستشو فشار می دادی یه تولد کوچولو با خاله ها برای بابا جون گرفتیم تو رستوران مینوسا طرقبه غذاش خوب بود و شما مستقل برای خودت از میز اردور برداشتی و در نهایت هیچکدومو نخوردی یه شبم رفتیم دوین چون فضاش باز بود سردمون شد رستوران مینوسا اینم یه هدیه کوچک که پسرم برای ارشا جون برد ...
نویسنده :
الهام
7:38